پارسیان باستان چه کسانی بودند؟
نوشته شده توسط : Mihayloo

AMarkets

امپراتوری پارسیان یکی از بزرگترین در جهان باستان بود.

Bas-relief carved on the walls of old buildings from the Persian city of Persepolis _Delbars via Shutterstock

پارسیان این امداد را بر روی دیوارهای ساختمان در شهر پرسپولیس حک کردند.(اعتبار تصویر: Delbars از طریق Shutterstock)

  • آنها کی بودن؟
  • امپراتوری فارسی
  • جنگهای یونانی
  • انتهای امپراتوری فارسی
  • منابع اضافی
  • کتابشناسی - فهرست کتب

پارسیان ، ساکنان باستانی آنچه اکنون ایران است ، یکی از بزرگترین و قدرتمندترین امپراتوری های جهان باستان را ایجاد کرد که از 550 B. C شکوفا شد. به 330 B. C. در اوج خود ، امپراتوری پارس ، که به عنوان امپراتوری هخامن نیز شناخته می شود ، از دریای دریای مدیترانه شرقی تا مرز غربی با هند امتداد داشت و شامل مجموعه متنوعی از فرهنگ ها و گروه های قومی بود. بالاخره فتح شداسکندر کبیردر طول حمله خود به آسیا در قرن چهارم B. C.

توراج داریا ، صندلی ماسیا در مطالعات و فرهنگ فارسی در دانشگاه کالیفرنیا ، ایروین و سردبیر "گفت:" امپراتوری هخامنشی به طرز چشمگیری متفاوت از پیشینیان خود بود. "کاوش در امپراتوری: هخامنشی فارسی در Longue Dureé(در برگه جدید باز می شود) "(ناشران مزدا ، 2014)." این اولین امپراتوری جهانی بود. این یک امپراتوری آفریقایی و اوراسیا است زیرا بخش هایی از آفریقا ، آسیا و اروپا را شامل می شود. "

پارسیان باستان چه کسانی بودند؟

پارسیان باستان یک قوم هند و ایرانی بودند که در پایان هزاره دوم B. C ، احتمالاً از قفقاز یا آسیای میانه به فلات ایران مهاجرت کردند. در ابتدا یک مرد کشیش که با دام خود به استپ ها پرسه می زدند ، از نظر قومی با باکتریان ، مدرها و پارتیان ارتباط داشتند. در قرن پنجم B. C. درمورخ یونانی هرودوتوس(در برگه جدید افتتاح می شود) آنها را به چندین قبیله مختلف تقسیم کرد که قدرتمندترین آنها پاسارگادا بود که قبیله هخامنشی بخشی از آنها بود.

"ما ابتدا از مردم فارسی می شنویماهل کشور اشوریمنابع ، "یک گروه قومی باستانی بومی خاورمیانه ، Daryaee به Live Science گفت.

قرن نهم B. C. پادشاه آشوری ، شالمانسلر سوم ، با مواجهه با مردمی که در منطقه مستقر شده اند ، ضبط شده است که اکنون جنوب غربی ایران است و با نام پارسوا رفت. این مرجع ، که در میخی شکل نوشته شده است ، در "Black Obelisk" خود ظاهر می شود ، که در سال 1846 یافت شد و اقدامات و اقدامات شالمانر سوم را به یاد می آورد و ضبط می کند. محققان پیشنهاد می کنند که اوبلیسک سنگ آهک احتمالاً در سال 825 B. C حک شده است.طبق موزه انگلیس(در برگه جدید باز می شود). ترجمه شدهمراجعه به پارسیان به شرح زیر است(در برگه جدید باز می شود):

"با حرکت از سرزمین نامری ، من از بیست و هفت پادشاه سرزمین پارسوا ادای احترام کردم. با حرکت از سرزمین پارسوا ، من به سرزمین های Mēsu ، Media (Amadāiia) ، Araziaš ، (و) Harhār ، (و) رفتم. شهرهای Kuakinda ، Hazzanabi ، Esamul ، (و) Kinablila را به همراه شهرهای موجود در مناطق خود اسیر کردند. "

آشور اوبلیسک سیاه و سفید شالمانسلر سوم (858-824 B. C.) ، از نیمرود. این کارزارها و ادای احترام های پادشاه را به وی ثبت می کند.(اعتبار تصویر: بایگانی تاریخ جهانی از طریق گتی تصاویر)

امپراتوری فارسی ، ظهور و سقوط

در هزاره اول B. C. ، پارسیان به خوبی در جنوب غربی ایران مستقر شدند و پایتخت خود در آنشان ، یک شهر قدیمی از ایلامی ها (در برگه جدید افتتاح می شود) ، یک گروه قومی باستانی از فلات ایران. پارسیان توسط پادشاهان اداره می شدند که ادعای نزول از یک پادشاه نیمه اسطوره ای به نام هخمنس می کردند. برای چندین قرن ، آشوریان و بعداً Medes ، مردم هند و ایرانی که در شمال غربی ایران مستقر شدند ، طبق دائر ycl المعارف تاریخ جهانی (در برگه جدید) بر پارس ها مسلط شدند. اما در اواسط قرن ششم B. C. ، یک حاکم بلندپرواز و توانمند به نام کوروش به قدرت رسید. بعداً به عنوان کوروش بزرگ شناخته شد ، او علیه مدی ها قیام کرد ، آنها را فتح کرد و سپس به یک کارزار فتح شروع کرد و پادشاهی های لیدیا ، ایلام و بابل را به امپراتوری در حال رشد خود اضافه کرد. در زمان مرگ وی در سال 530 سال قبل از میلاد ، امپراتوری هخامنشی وی از بالکان در اروپا تا هند امتداد داشت ، و همانطور که قبلاً در علم زنده مورد بحث قرار گرفت ، در نظر گرفته می شود که یکی از بزرگترین امپراتوری ها ، از نظر جغرافیایی و از نظر جمعیت است. در دنیای باستان

هرودوت یکی از منابع اصلی اطلاعات در مورد زندگی سیروس است. که درکتاب اول تاریخچه او(در برگه جدید افتتاح می شود) ، هرودوت زندگی اولیه پادشاه فارسی را به تصویر کشید و به اصطلاح اساطیری بازگو کرد که چگونه یک سری از رویاها باعث می شود آستانها ، پادشاه مدیس ، تلاش کند تا کوروش نوزاد را بکشد. اما کوروش از این تلاش های قتل جان سالم به در برد ، به مردانگی تبدیل شد و مدارها را سرنگون کرد.به گفته بریتانیکا(در برگه جدید افتتاح می شود) ، این داستان از شیرخوارگی سیروس احتمالاً یک داستان ساختگی است که به گونه ای طراحی شده است که نشان می دهد سلطنت سیروس به مقصد و مقرر رسیده است.

زنوفون ، یک سرباز و نویسنده یونانی (حدود 430 B. C. تا 350 B. C.) ، یکی دیگر از منابع مهم اطلاعات در مورد زندگی سیروس است. در کار خود در مورد سیروس ، به نام Cyropaedia ،او پادشاه فارسی را توصیف کرد(در برگه جدید باز می شود) به عنوان "خوش تیپ ترین شخص ، سخاوتمندترین قلب ، فداکار ترین یادگیری و جاه طلبانه ، به طوری که او تحمل انواع کار را کرد و به خاطر ستایش با انواع خطر روبرو شد."

داریا گفت ، علاوه بر اینکه یک ژنرال موفق است ، کوروش یک مدیر موفق بود و به دلیل ماهیت و سخاوت خیرخواهانه اش شناخته شده بود. کوروش به دلیل رحمت به ملل که وی فتح کرده بود ، مشهور بود و به آنها اجازه می داد به جای مجبور کردن سوژه های خود برای اتخاذ فرهنگ خود (مانند اکثر حاکمان باستان) ، سنت ها ، مذاهب و حقوق خود را حفظ کنند. در کتابهای عبری اشعیا (در برگه جدید افتتاح می شود) و عزرا (در برگه جدید افتتاح می شود) ، به عنوان مثال ، سیروس به عنوان یک آزاد کننده مورد احترام قرار می گیرد و مسئولیت آزاد کردن یهودیان از بابلی ها و کمک به آنها در بازسازی معبد دوم در اورشلیم است.

این حس عدالت و رحمت ممکن است ناشی از تجربیات کودکی کوروش و مکانی است که وی بزرگ شده است. وی گفت: "کوروش در یک مکان چند فرهنگی در شهر آنشان پرورش یافت.""او برای همه این مذاهب مختلف محرمانه بود ،کشتو زبانهااین به او درک خوبی در مورد چگونگی برخورد با مردم داد. "

سیروس فهمید که برای موفقیت با موفقیت در یک امپراتوری وسیع ، یک حاکم نیاز به اعمال میزان خاص از خیرخواهی و درک دارد. پارسیان از امپراتوری های آشوری و بابل آموخته بودند که ترور و ارعاب استراتژی های طولانی مدت موفقیت آمیز نبودند. در عوض ، داریا گفت ، پارسیان با مفهوم "ویسپادانا" هدایت می شدند ، اصطلاحی که به عنوان "بسیاری از افراد" ترجمه می شود. ویسپادانا این شناخت نه تنها این است که امپراتوری از فرهنگ های مختلف تشکیل شده است ، بلکه این فرهنگ ها در واقع به دلیل مهارت ها و ظرفیت های مختلفی که مردم آنها دارند ، برای امپراتوری فایده ای دارند.

Daryaee گفت: "وقتی ما امپراتوری آشور را که امپراتوری قبلی بود ، مقایسه می کنیم ، می بینیم که پادشاه به عنوان یک فاتح بزرگ به تصویر کشیده می شود.""اما اگر به حکاکی های سلطنتی در Persepolis نگاه کنید ، درک کاملاً متفاوتی از نحوه وجود اوضاع می گیرید."

جاده سلطنتی فارسی یک بزرگراه باستانی بود که توسط پادشاه فارسی داریوش بزرگ (داریوش اول) امپراتوری هخامنشی در قرن 5 B. C. داریوش راه را برای تسهیل ارتباطات سریع در سراسر امپراتوری خود ساخت.(اعتبار تصویر: نقشه توسط Fabienkhan_Via Getty Images)

بخش هایی از پرسپولیس ، پایتخت باستانی امپراتوری هخامنشی ، که در نزدیکی شیراز امروزی ، ایران است ، امروز به عنوان یک سازمان جهانی آموزشی ، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (UNESCO) میراث جهانی (UNESCO) محافظت می شود (در تب جدید افتتاح می شود). چندین نقاشی دیواری که در پرسپولیس یافت می شود ، پادشاه فارسی را به عنوان یک اتحاد نشان می دهد. موضوعات وی ، نمایندگان بسیاری از ملل و فرهنگ های مختلف ، به جای اینکه به عنوان اسیران یا قربانیان به تصویر کشیده شوند ، در اوج های سپاسگزار در اطراف او قرار می گیرند. Daryaee گفت: "موضوعات او ، مانند Medes ، Persians و دیگران ، دست در دست دارند.""این یک تصدیق است که این یک امپراتوری چند فرهنگی و چند زبانه است."

پسر کوروش کامبیزس دوم مصر باستان را به امپراتوری اضافه کرد اما ثابت کرد که یک حاکم کمتری نسبت به پدرش است. پس از مرگ وی ، که در طول مبارزات مصری خود به حادثه ای منتسب می شود ، برایتیا ، برادر کوچکتر کامبیزس ، تاج و تخت را صعود کرد. سلطنت وی کوتاه مدت بود. بلافاصله پس از پادشاه شدن ، وی در سال 522 B. C ترور شد. توسط یک نجیب فارسی به نام داریوش ، که متعاقباً تاج و تخت را گرفت.

امپراتوری هخامنشی سپس تحت داریوش به زینیت خود رسید. وی فتوحات مصر را تثبیت کرد و بخش هایی از هند و تریاک (در بالکان) را به امپراتوری خود اضافه کرد. وی همچنین قانون حقوقی امپراتوری را اصلاح کرد ، چندین پروژه عظیم ساختمانی را آغاز کرد ، یک سرویس پستی ایجاد کرد و مطابق با دائر ycl المعارف تاریخ جهانی (در برگه جدید) سیستم وزنه برداری ، اندازه گیری و ارز فارسی را استاندارد کرد.

جنگهای یونانی

همچنین در زمان سلطنت داریوش بود که جنگ های معروف یونان-پیرسیان آغاز شد. اینها مجموعه ای از جنگ ها بود که چندین ایالت یونان را به هم زدند ، برجسته ترینآتنوتاسپارت، در برابر امپراتوری فارسی. مرحله اول از زمانی آغاز شد که چند شهر یونان آناتولی ، مانند Miletus ، علیه پارسیان قیام کردند. آتن و اتریا از شورش حمایت کردند ، اما در نهایت ناموفق بود. در قصاص ، داریوش ارتش را برای مجازات آن شهرهای یونان فرستاد. نیروهای داریوش شهر Eretria را به آتش کشیدند اما در سال 490 B. C شکست خوردند. درنبرد ماراتنبا نیرویی از هاپلیتهای آتنی (سربازان پا به شدت مسلح) که هرچند از تعداد بیشتری برخوردار بودند ، توانستند از نیروی فارسی فراتر بروند.

داریوشپسر xerxes(در برگه جدید باز می شود) ادامه جنگ پدرش تحت پیگرد قانونی قرار گرفت. او در 480 B. C ناوگان جنگی عظیم را به هم زد. و در آنچه به عنوان جنگ دوم یونانی معروف بود به یونان حمله کرد. اما مانند اولین تلاش ، این تهاجم نیز با شکست فارسی به پایان رسید. ناوگان داریوش در نبرد سالامیس توسط آتنی ها نابود شد ، و بعداً نیروهای زمینی وی در نبرد پلاتیا توسط ارتش از شهرهای یونانی متفقین به رهبری اسپارت ، طبق دائره المعارف تاریخ جهان (در تب جدید) شکست خوردند. بشر

پایان امپراتوری فارسی

نبرد اسکندر. در اینجا اسکندر داریوش سوم را دنبال می کند.(اعتبار تصویر: Photos. com از طریق Getty Images)

در 334 B. C. ، حاکم جوان مقدونیهاسکندر کبیرعبور از Hellespont (امروز به عنوان تنگه Dardanelles در ترکیه شناخته می شد) و به امپراتوری پارس حمله کرد. در یک سری نبردهای درخشان برنامه ریزی شده و اعدام شده ، پادشاه جوان ارتش های پادشاه پارسی ، داریوش سوم را شکست داد. اسکندر در ادامه به سوزاندن پرسپولیس رفت ، اما با تغییر خیره کننده قلب ، او به پادشاه افتاده به یک دفن باشکوه داد و با دخترش ایالت ایالتی ازدواج کرد ،با توجه به ریشه های باستانی(در برگه جدید باز می شود). از آن به بعد ، اسکندر آداب و رسوم و تأثیراتی بسیاری از قبیل لباس پوشیدن در لباس فارسی را به تصویب رساند. این موضع او را با بسیاری از هموطنان یونانی و مقدونی خود در معرض خطر قرار داد. او همچنین سیستم اداری ایران را دست نخورده نگه داشت ،به گفته بریتانیکا(در برگه جدید افتتاح می شود) ، و به بسیاری از افسران و ژنرال های مقدونی خود دستور داد تا همسران فارسی را به منظور ایجاد اتحادیه بین این دو فرهنگ بکشند.

هنگامی که اسکندر در سال 323 B. C درگذشت ، امپراتوری وی بین ژنرال های وی تقسیم شد. بخش اعظم امپراتوری فارسی سابق تحت تأثیر پادشاهی های بطلمیوس و سلوکید قرار گرفتند ،به گفته بریتانیکا(در برگه جدید باز می شود). با این حال ، حکومت بومی فارسی سرانجام در قرن دوم B. C. تحت پارتیان.




:: بازدید از این مطلب : 68
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 25 اسفند 1401 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: